ادما میدن بهت بیشتر از کتابا درس
اجتماع یاد میده دست زیاده بالا دست
این زندگی اعتباریه میدونم
ولی ب آدما اعتباری نیست
هر روز داریم حرص میخوریم عمو
دیگه واسه نصیحتت اشتهایی نیست
ما هممون از دم بازیگریم
ولی اگه بازی نمیکنه ، اهل بازی نیست
این جهان پر از کاروون احمقاست
برا همینه حقیقت اعتقادی نیست
بارون و برف ، یعنی تجاوز سرما
ی نفوذ بی رمق توی تسلط حرفا
زمین ، یعنی حیات بی بدیل
اخرین تنوع از پیشرفت فردا
ک فروختیش ب سُنَتِت به سبک یهودا
ب رسم حرومیا ،توی قرن حسودا
ی علم مکمل ،تنین فرگشت مغزها
تعصبت نابوده ب دست جوونا
دفاع میکنی
چون ک بد مبارزم
حتی گان نباشه
با زبون ماشه میکشم
میکشمت من
دوباره زندت میکنم
درمانگرم
ولی عذاب خالصم
ی دریا شدم ب عمق گریه هام
ی شور بی نمک میون تشنه ها
یخ بستم ک انقدر نلرزه درونم
ماهی دلم مرد ب دست گرسنه ها
دروغه فکتا
همیشه فریبه حرفاتون
غروب نسلتون
همون طلوع فردا بود
پیرا پاک شدن
بدین دست جوونا دود
ی باد پر از غم
نوید طوفان فردا بود
عشق قماره
میتونی واردش نشی
ک وجودتو نگیره
ی حال نکبتی
نزارنت برن
ی وق نشی مثل من
چون که بعد از چن ماه
هنوز داری حس بی کسی